هشت اصل زندگی انسان آگاه

هشت اصل زندگی انسان سالم و آگاه که گاهی روانشناسان هم در آموزه های خود تکرار می کنند:

اصل پذیرش که بر این نکته تاکید دارد که وضعیت کنونی را با همه شرایطش بپذیریم؛ هر چند به دنبال تغییر آن هستیم تا وضعیت ایده آلی برای خود درست کنیم .

اصل نگاه ؛ بر این نکته تاکید دارد که مشکلات همیشه در زندگی هست و مهم این است که از چه زاویه ای به آن نگاه کنیم تا از آن درس بگیریم و بر مشکل ،غلبه کنیم .

اصل احساس ؛ حس و حال ،مهمترین بخش زندگی هر انسانی است و در کنار تمامیت عقل و اندیشه قرار می گیرد . مبحث عاطفه و حس ،حتی وارد علم جامعه شناسی هم شده است و در کنار روانشناسی ،جامعه شناسی نیز به حس و احساس می پردازد.  این که خوشبختی به دست نمی آید مگر این که حس و  احساس خوشبختی را حتی به صورت انتزاعی و تصنعی هم شده ،در خود زنده نگهداریم و به این فکر کنیم که خوشبختی هم از جنس احساس هست .

اصل زیبایی اندیشی ؛ زیبایی اندیشی نیازمند شناخت زیبایی های زندگی است و اگر زیبایی هایی زندگی را نشناسیم و درک نکنیم ،نمی توانیم زندگی ایده ال و  آگاهانه ای در پیش د اشته باشیم . طبیعت خدا و جهان انسانی پر از زیبایی است و چگونه می توان این همه زیبایی را نادیده گرفت .

اصل مثبت اندیشی ؛ مثبت اندیشی به معنی کنارگذاشتن بدبینی و هم چنین کنار گذاشتن خوش بینی کاذب است . هر کس باید بتواند مثبت بیندیشد تا از شر اضطراب و استرس های بی خود رها شود. مثبت اندیشی لازمه اش ، تغییر نگرش به جهان هستی است که بایستی همراه توکل بر خدایی باشد که همه چیز را در تغییر قرار داده است و این مهم بدست نمی آید ،مگر این که همه تغییرات را منفی نبینیم و بسیاری از  تغییرات،  مثبت و در مسیر زندگی است .

اصل رعایت حقوق دیگران کاملا واضح و روشن است و باید بدانیم که دیگران هم به اندازه ما سهم و حق دارند که از امور و پدیده ها استفاده کنند و نباید یک نوع تنگ نظری و حرص بیجا در جمع آوری ثروت و مال داشته باشیم . و نهایت این که ، باید بپذیریم که آن چه را که برای خود می پسندیم ،برای دیگران نیز بپسندیم .

اصل خودشناسی ؛ انسان تنها موجودی است که باید خود را بشناسد تا از زندگی لذت ببرد ، و گرنه از زندگی لذت نمی برد و غرق در مادیاتی می شود که او را خفه می کنند ،حتی غرق در مفاهیم غیرمادی می شود که او را در برمی گیرند  .ما همه نیازمند درک خود و ظرفیت خود هستیم و به میزانی که به خودمان به عنوان یک موجود بنگریم ،دایره ظرفیت ما نیز افزایش و شناخته می شود و می توانیم بهتر با دیگران و خودمان ارتباط برقرار کنیم . خودشناسی لازمه اش ، درنظرگرفتن ظرفیت های انسانی و شخصیت انسانی است . هیچ کس نمی تواند خودش را بشناسد،مگر این که همه غرایزی که در وجودش هست ،بپذیرد . از غرایز فیزیولوژیک تا کشش های مبتنی بر عشق و دوستی ،ظرفیت هایی است که در انسان هست و می بایست در خودش پرورش دهد و بکار گیرد . این اصل ،از مهمترین اصولی است که بایستی هر انسان آگاه ِ ایمن ِ به خودآشنای ؛ بداند و به جوهر خود پی ببرد . بخصوص رعایت اصول جوهری که لوفت و اینگهام () در قالب پنجره  جوهری مطرح می کنند که قصه دراز دارد.

اصل سینرژی ؛ این اصل از مهمترین اصول ، زندگی انسانی است که به هم افزایی هم مشهور است . همه ما انسان ها لازم داریم که با هم باشیم و با هم کار کنیم . هیچ انسانی نمی تواند به تنهایی به امور خویش بپردازد و انسان ،تنها موجودی است که بسیار به نیاز دیگران دارد .